داستان عشق واقعی و نیایش با خدا
نیکان
دو شنبه 19 تير 1396برچسب:نیکان، رهبری, :: 19:26 ::  نويسنده : علی یگانه

Story of Real Love and Devotion for Allah

داستان عشق واقعی و نیایش با خدا

 

After performing Salat Al asr

پس از انجام نماز عصر

She put on her make-up,

او خودش را آرایش کرد

Wore her beautiful white dress preparing

 herself for her wedding party

لباس زیبا و سفید مناسبش را پوشید و آماده جشن عروسی شد

Then she heard the Adhan of al maghrib

 and she realized

 That she have to take Wudu…she told her mother:

سپس او صدای اذان مغرب را شنید و متوجه شد که باید وضو بگیرد ... 

و به مادرش گفت:

“Mother, I have to go to make wudu and pray Maghrib”

"مادر، من باید بروم وضو بگیرم و نماز مغرب را بخوانم "

Her mother was shocked:

مادرش شوکه شده بود

“Are you in or right frame of mind?!

 "آیا مغزت تکان خورده ؟

. Guests are waiting for you, to see you!

 What about your make –up?

میهمانان برای دیدن تو در انتظارند ،! آرایشت را چه کار می کنی ؟

It will be all washed away by water!!” then she added

تمام آرایشت بوسیله آب شسته می شود ! "سپس او ادامه داد :

” I am your mother and I order you

 not to perform salah now!

"من مادرتم و به تو دستور می دهم که در حال حاضر نماز نخوانی "

If you make wudu now, I will be angry at you”"

"اگر اکنون تو وضو بگیری ، من از تو عصبانی خواهم شد "

Her daughter replied:

دخترش جواب داد:

”Wallahi I won’t go out from here till

 I perform my salah!

بخدا سوگند ، من از اینجا بیرون نمی روم تا زمانی که نمازم را بخوانم !

Mother you must know that, ‘There is no obedience to

 Any creature in disobedience to the Creator!

مادر شما باید بدانید که هیچ نافرمانی آفریده ای، برای خالقش وجود ندارد !

Her mother said:”What would our guests say about you

 When you’ll show up in our wedding party

 without make-up?!

مادرش گفت: " میهمانان ما در مورد تو چه خواهند گفت 

وقتی که بدون آرایش وارد مراسم عروسی شوی!؟

You won’t be beautiful in their eyes!

نمی خواهی در چشمانشان زیبا دیده شوی !

And They will make fun of you!”

و آنها تو را مسخره می کنند! "

The daughter asked with a smile:

دختر با لبخند بر لبانش سوال کرد:

”Are you worried because I won’t be beautiful

 In the eyes of created beings?

"آیا شما نگران هستید که من در چشم انسانهای مخلوق ، زیبا نخواهم بود ؟

What about my Creator?!

در مورد آفریدگار من چطور!

I am worried because, if I miss my salah on time

 I won’t be beautiful in His eyes!”

من نگران هستم، زیرا اگر نماز اول وقت را از دست بدهم 

 در چشم خدا زیبا نخواهم بود ! "

She started to make wudu, and all her make-up 

was washed away

او شروع کرد به وضو گرفتن ، و همه آرایش صورتش با آب پاک شد

But she didn’t care…

 اما وی اهمیتی نداد...

Then she began her salah and at the moment she

 bowed down To make sujud 

سپس  او شروع به نماز کرد ، در آن لحظه او متمایل به پایین شد و به سجده رفت،

She didn't realize that it will be her last one!

او متوجه نبود که آن آخرین (سجده) اوست !

Yes! She died while in sujud!

بله! او در حال سجده درگذشت!

What a great ending for a Muslim girl

 who insisted on obeying her Lord!! 

چه پایان عالی برای یک دختر مسلمان که در اطاعت از دستور پروردگار خود اصرار داشت!

Subhan Allah! 

سبحان الله!

التماس دعا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: